اس ام اس عاشقانه جدید بهمن ۹۷
پلک که می زنی،
آیه های عشق ،یک به یک
بر قلب چشم هایم نازل می شوند...
و من پیامبری عاشق، که با زمزمه ی اشک
به اجابت می اندیشم...
وقتی به دینی, جز
چشم هایت ایمان نمی آورم...!
پلک که می زنی،
آیه های عشق ،یک به یک
بر قلب چشم هایم نازل می شوند...
و من پیامبری عاشق، که با زمزمه ی اشک
به اجابت می اندیشم...
وقتی به دینی, جز
چشم هایت ایمان نمی آورم...!
حالا کـه آمده اي
کنارم بنشین
بخند
مـا برای پیر شدن
بدنیا نیامده ایم
اندکی نزدیکتر بیا
این جا قلم برای از تـو نوشتن محتاج نفسهایت اسـت
این جا مـن در دالان افکارم برای از تـو نوشتن سخت واژه کم دارم
این جا برای از تـو نوشتن زیادی دور اسـت
نزدیکتر بیا، نزدیکتر
بگذار دلتنگی هایم جهان درون چشمانت را در آغوش بگیرند
و قلم از واژۀ دوستت دارم جان بگیرد
این جا فراموش شده ترین نقطه برای از تـو نوشتن اسـت
نزدیکتر بیا
یاسمن جرگه
بخند
کـه خندۀ تـو،
دم مسیحایي ست
کـه زنده میکند
مـن مرده را
سید محمد علی صدری
با خاطرات زيادى زندگى مىكنيم كه اگر بـه خودشان بود، تا حالا هزار بار از خاطرمان رفته بودند. اما مـا نگهشان مىداريم. مدام مرورشان مىكنيم. همان يک لحظهى كوچک كه روزى قلبمان رابه نفس نفس انداخته. همان خاطرههاى ناچيز دوست داشتنى كه مسكن زخمهاى روزمرگى اند … سيد محمد مركبيان
عکس پروفایل عاشقانه دونفره
تصاویر عاشقانه دونفره بسیار خاص ایرانی
یک روزهایی هم هست کـه از همان ابتدای صبحش حال آدم بی دلیل خوب اسـت. آدم دلش میـــخواهد بی هوا بخندد و شاد باشد، ببخشد و بی خیال باشد، مهربان باشد و عاشقی کند. مـن اینروزها را دوست دارم. روزهایی کـه از همان اولش همه ی چیز خوب اسـت… نرگس صرافیان طوفان
عکس عاشقانه متن دار
عکس و متن عاشقانه زیبا
مجروح اگر بر قلب بنشیند تـو ، نه می تواني زخم را از قلبت وابکنی و نه میتوانی قلبت را دور بیندازی . زخم تکه اي از قلب توست .زخم اگر نباشد ، قلبت هم نیست .زخم اگر نخواهی باشد ، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی . قلبت را چگونه دور می اندزي ؟ زخم و قلبت یکی هستند. محمود دولت آبادی
عکس نوشته هاي رمانتیک
عکس نوشته عاشقانه جدید
چرا جمعه را مقصر ميكنيم؟
مقصر خودِ ماييم كه ميگوييم جمعه دلگير اسـت
يا اى بر جمعه و غروبش
وقتى كسى نباشد كه وجودمان را برايش بگذاريم، يا
وقتى كه كسى نباشد كه سر بر روى شانه هايش بگذاريم
جمعه را مقصر تمام دلگيرى ها ودلتنگى ها مى دانيم.
جمعه را بايد دونفره بگذرانی
آن هم با تنها دلیل زندگی کردنت
نه اينكه يک گوشه منزوى باشى ودر خودت كز كنى
گیرم کـه جمعه دلگير اسـت
تـو خودت نبايد بانى شاد بودن جمعه ات باشى؟
نباید خودت تيشه بر ريشه ى شالودۀ دلگيرى ها بزنى؟
بگذار هزار بار غروب جمعه لعنتى ترين لحظه ي لحظاتت باشد
اما تـو، برايش دست و پنجه نرم كن، بـه جانش بيفت، بـه زمين بينداز.
جمعه را، براى خودت، شاد باش.
طاها رحيميان
عکس نوشته هاي عاشقانه و زیبا
عکس نوشته هاي عاشقانه شاد
عکس نوشته و متن هاي عاشقانه خاص دو نفری «جدید ترین سری 2019»
گفتی کـه از نهان دلت با خبر نیستم
اما تـو در دلی
کدام نهان بر تـو فاش نیست؟
“عزیز بودن” جرم نیست
امتیازیست که “تو” در قلب من داری و “خیلی ها” ندارند
روزهایم را خیابان های شهر می گیرند
شب هایم را ، خواب های تو
“بیولوژی” هم نخوانده باشی ، می فهمی چه مرگم شده است !
تا گرمی آغوش تو هست
ایمان نمی آورم ، به آغاز فصل سرد . . .
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر ، شاید رسیده باشی . . .
بهونه براگریه زیادهس!
اما؛امان ازگریه های بی بهونه…
یک درآغوش کشیدن بیصدا
میتواند براى قلبى محزون هزاران کلمه معنى داشته باشد…
بسکه لبریزم ازتو میخواهم
چون غباری زخود فرو ریزم
رفته است و مهرش از دلم نرود
ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست
ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست
فروغ فرخزاد
هدیه ای که برای تولد من آورده بود
یک تابلو بود که با خط درشت رویش نوشته بود :
زندگی پوچ و بی معناست
در صورتی که او همیشه به من می گفت :
تو تموم زندگی منی !
تا دنیا دنیاست بمون کنارم
من هیچ کی رو غیر تو دوست ندارم
تا دنیا دنیاست دل من فداته
اون دلی که عاشقه خنده هاته
یادمه که همیشه میگفتی :
برو من همیشه پشتت هستم
ولی هیچ وقت فکر اون خنجری که
پشتت قایم کرده بودی رو نمی کردم !
اگر تو نبودی زمین یک زیر سیگاری گلی بود
جایی برای خاموش کردن بی حوصلگی ها
شکسته های دلت را به بازار خدا نبر
خدا خود بهای شکسته دلان است
رنگ گل لاله رو لباته
دل در پی توست و چشم براته
من دوست دارم قد یه دنیا
روی سر ما عزیز تو جاته
دلت آیینه ی ایثار عشق است
نگاهت معنی بیدار عشق است
تو در آبادی دل خانه داری
تو را دیدن همان دیدار عشق
خیلی وقتها آدما برای اینکه رو قولشون وایسند
قولشون رو زیر پا میزارند تا بتونند روش وایسند !
آنکه دلی برای دوست داشتن به ما داد
کاش دلی هم برای تحمل دوری ها می داد
غریبه در حال عبور از جاده ای بی انتها بود
و زیر لب با خود می گفت :
جاده ی بیچاره
تو هیچوقت معنای عشق را نخواهی فهمید
و جاده در دل خود می گفت :
لعنت به این عشق
سال هاست که با التماس زیر پای تو افتاده ام
و برای برگشتت جاده شدم ولی تو هرگز نفهمیدی
میگن به کسی اس ام اس بده که راهش دور باشه
من به تو چی بدم که تو قلبمی ؟
ستاره در آسمان نقش زمینه
خودم انگشتر و یارم نگینه
خداوندا نگینم را نگهدار
که یار آخر و اول همینه
میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد
پس خدانگهدار می گویم شاید از سر اتفاق
یک نفر دست هایش تکان بخورد
جای خالیت تو دلم مرگ رو بهونه میکنه
تو نباشی روزگار منو دیوونه میکنه
بر آن سریم کزین قصه دست برداریم
مگر عزیز من ، عشق دست بردار است
کسی بجز خودم ای خوب من چه می داند
که از تو ، از تو بریدن چقدر دشوار است
مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم
نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است
هر دیده که عاشق است خوابش ندهید
هر دل که در آتش است آبش ندهید
دل از بر من رمید ، از بهر خدای
گر آید و در زند جوابش ندهید
دیده در هجر تو شرمنده ی احسانم کرد
بس که شب ها گهر اشک بدامانم کرد
ماجرای دل دیوانه بگفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
ما هرچی تلخی بود امتحان کردیم
ولی دیدم هیچ چیز تلخ تر از ندیدنت نیست !
صدایت برایم از عاشق بودنت می گوید
نگاهت برایم از محبت و دوست داشتن می گوید
اما بودنت گویا بهشت ماست
تو را من چشم در راهم شبان هنگام
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
زندگی نیست به جز عشق ، به جز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی
قلب تو هرجا باشد گنج تو هم همان است
پائولو کوئیلیو
به سلام ها دل نمی بندم
از خداحافظی ها غمگین نمی شوم
دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه
خدایا اگر سوزم سزا باشد
اگر دردم دوا باشد
ازین بدتر کجا باشد
که یار از من جدا باشد
گاهی هم باید ماند
تا شیرین شدن زندگی دو نفره را
یکبار دیگر تجربه کرد
ماندن جرات می خواهد
ماندن صبر، گذشت و فداکاری می خواهد
ماندن "عشق" می خواهد …!
.فکرش را بکن
من خانوم خانه ای باشم
که شب وقتی تو میایی با فنجان چای به استقبال خستگی هایت بیایم
و تو لبخند از لبت نرود وقتی میگویی امروز چه کرده و چقدر خسته ای..
دست آخر من هم با همان لبخند بگویم تمام خستگی هایت را به جان میخرم جانانم….
من این خانه را
فقط با تو میخواهم
این زندگی را فقط با تو میخواهم
خودخواهی نیست….
حقم را میخواهم :)
می نویسم تو
سنجاق می کنم روی قلبم،
و
تپیدن آغاز میشود…!
چه کیفی دارد
کسی باشد
که وقتی نام کوچکت را
از ته دل صدا می زند
لبخندی روی لبانت نقش ببندد
و تو آرام بگویی جانم ♥️
پاییز و درخت بر سر انداختنم
شرط بسته اند ،
کاش بیایی و رو سیاهشان کنی …
گاهی…
آنقدر دلم هوایت را میکند
که شک میکنم
به اینکه این دل مال من است
یا "تو"…
تو بریدی
من دوختم
تو دل
من چشم به راهت . . .
تنها مسافری که دلم بازگشتش را نمیخواهد
قاصدک ایست که آرزوی آمدن تو را در آن دمیدم …
“تو” برگرد…
قاصدک را چشمی در راه نیست…
تو را من چشم در راهم…
این شعرها را باید گذاشت در کوزه و آب شان را خورد
وقتی هنوز عرضه ندارند تو را عاشق کنند !
از تنهاییم ژاکتی بافتم که به گرمی هیچ آغوشی نیست..
ولی بی منت گرم است
“عزیز بودن” جرم نیست
امتیازیست که “تو” در قلب من داری و “خیلی ها” ندارند
روزهایم را خیابان های شهر می گیرند
شب هایم را ، خواب های تو
“بیولوژی” هم نخوانده باشی ، می فهمی چه مرگم شده است !
تا گرمی آغوش تو هست
ایمان نمی آورم ، به آغاز فصل سرد . . .
خوش به حال ماهی ها
تکلیفشان معلوم است
هوایی که می شوند ، می میرند
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر ، نامه رسان من و توست
گوش کن ، با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
چه حکایت عجیبی است هوای پاییز
تنها را تنها تر می کند و عاشق را عاشق تر . . .
مزرعه که درو شد کلاغ هم رفت
بیچاره مترسک احساسش را به کسی سپرده بود
که برای نیازش “تنهاییش” را پر کرده بود . . .
راه که میروی ، عقب می مانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد . . .
تو فقط برای منی !
آدم در مورد بقیه خیلی راحت میتونه بگه :
“فراموشش کن” . . .
گاهی آنقدر دلم هوایت را میکند
شک میکنم به اینکه ، این دل مال من است یا تو . . .
خداوند نمیخواهد ما به هم برسیم
می دانی دلیلش چیست ؟
می داند که اگر کنارم باشی
دیگر هیچ وقت ، هیچ چیز
از او نخواهم خواست
گفته بودم بی تو سخت میگذرد بی انصاف !
حرفم را پس میگیرم
بی تو انگار اصلا نمیگذرد . . .
ستاره در هوا می بینم امشب
زمین در زیر پا می بینم امشب
خدایا مرگ ده تا جان سپارم
که یار خود جدا می بینم امشب
اگه فراموشم کنی می رم سراغ سرنوشت
می گم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت
اگه فراموشم کنی سلطان قصر قم می شم
مثل یه شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم می شم
اگر دارم دلی آرام
فدای دوست می سازم
در این دنیای بی حاصل
به لطف دوست می نازم
اگر قلبم چوبی بود آنرا به آتشکده ی چشمانت می سپردم !
مجموعه متن عاشقانه زیبا و متن عاشقانه غمگین و کوتاه